هنوز در قبر زندگی کاملا جا به جا نشده بودم که روحم دست مرا گرفت واز قبر بیرون کشید وقتی سنگ قبرم را وارونه کرد گفت ببین دنیایی دروغین را نگاه کردم و متوجه شدم راست میگفت
نوشته بود سال تولد 64 و سال وفات 91 سال 64 سالی بود که من مرده بودم و در سال 91 زنده شدم خواستم تاریخ این دروغ بزرگ را درست کنم گفت این مسخره بازی ها دیگر چیست برو بخواب به کسی ربطی ندارد تو کی آمدی و کی رفتی رفتم آرام خوابیدم چه خوابی کاش همه می فهمیدند و زندگی دوباره را شروع کردم و متوجه شدم دیگر امید ،امید دیروز نیست
راستی شما متوجه شدید؟
نظرات شما عزیزان:
|